-
شنبه, ۶ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۸:۲۵ ب.ظ
-
۴۸۶
حکومت آل بویه با درایت و سیاست "صاحبابن عُبّاد" وزیر گرانمایه "فخرالدوله" و کیاست همرزمش "سیده ملک خاتون" دوام یافت، اما اعمال "ابوطالب رستم مجدالدوله"، فرزند سیده، او را هماره نگران میداشت...
حکومت آلبویه با درایت و سیاست "صاحب ابن عُبّاد" وزیر گرانمایه "فخرالدوله" و کیاسَت همرزمش "سیده ملک خاتون" دوام یافت. اما اعمال "ابوطالب رستم مجدالدوله"، فرزند سیده، او را هماره نگران می کرد.
ازسویی ستمهای حاکم خوزستان در سایه تحریکات "بهاء الدوله" که دستنشانده امپراطوری بغداد بود، از دیگرسو غرش محمود غزنوی و نظر داشتن او به ملک ری خاتون را پریشان میکرد و بالاخره پس از مشورت با صاحب ابن عبّاد تصمیم گرفت شوهرش را برای خاتمه دادن به تعدیات حاکم غوز راهی کند. ازسویی مجدالدوله که به فساد خلق و سوء رفتار مشهور بود، با ابن قاسم و عده ای دیگر علیه مادر به دسیسه پرداختند.
سیده شبی که مجدالدوله مشغول عیش و نوش بود، او را در حضور صاحب ابن عُبّاد تنبیه کرد و ازقضا صاحب، یار وفادارش، در همان شب در بستر بیماری افتاد. به هرحال فخرالدوله به خواست سیده راهی خوزستان شد، اما اگرچه سپاه دشمن را به آنسوی اروند راند، خود نیز بیمار و سپاهش از هم پاشید و در نزدیکیهای همدان پس از نوشتن وصایایش، درحالیکه از مرگ صاحب ابن عُبّاد بیخبر بود، در شبی ظلمانی و طوفانی جان سپرد.
پس از آن سیده در ری و در زندانی در کوههای بیبی شهربانو اسیر مجدالدوله شد، اما چندی نگذشت که با معاونت «بیگمجان» (خادمه وفادارش) عزم گریز از بند فرزند را کرد تا به خوزستان پناه ببرد و به والی جدید آنجا بپیوندد.
حکومت آلبویه با درایت و سیاست "صاحب ابن عُبّاد" وزیر گرانمایه "فخرالدوله" و کیاسَت همرزمش "سیده ملک خاتون" دوام یافت. اما اعمال "ابوطالب رستم مجدالدوله"، فرزند سیده، او را هماره نگران می کرد.
ازسویی ستمهای حاکم خوزستان در سایه تحریکات "بهاء الدوله" که دستنشانده امپراطوری بغداد بود، از دیگرسو غرش محمود غزنوی و نظر داشتن او به ملک ری خاتون را پریشان میکرد و بالاخره پس از مشورت با صاحب ابن عبّاد تصمیم گرفت شوهرش را برای خاتمه دادن به تعدیات حاکم غوز راهی کند. ازسویی مجدالدوله که به فساد خلق و سوء رفتار مشهور بود، با ابن قاسم و عده ای دیگر علیه مادر به دسیسه پرداختند.
سیده شبی که مجدالدوله مشغول عیش و نوش بود، او را در حضور صاحب ابن عُبّاد تنبیه کرد و ازقضا صاحب، یار وفادارش، در همان شب در بستر بیماری افتاد. به هرحال فخرالدوله به خواست سیده راهی خوزستان شد، اما اگرچه سپاه دشمن را به آنسوی اروند راند، خود نیز بیمار و سپاهش از هم پاشید و در نزدیکیهای همدان پس از نوشتن وصایایش، درحالیکه از مرگ صاحب ابن عُبّاد بیخبر بود، در شبی ظلمانی و طوفانی جان سپرد.
پس از آن سیده در ری و در زندانی در کوههای بیبی شهربانو اسیر مجدالدوله شد، اما چندی نگذشت که با معاونت «بیگمجان» (خادمه وفادارش) عزم گریز از بند فرزند را کرد تا به خوزستان پناه ببرد و به والی جدید آنجا بپیوندد.
سیده ملک خاتون یا شیریندختِ اسپهبدْ رستمِ طبری معروف به امالملوک از فرمانروایان آل بویه بود. این داستان روایتی است از زندگی اولین زن حاکم شیعی مذهب در تاریخ ایران.
-
عنوانزمان
-
۳:۰۱
-
۳۵:۲۲
-
۳۱:۰۳
-
۳۳:۰۲
-
۳۳:۰۹
-
۳۱:۲۳
-
۱۶۳:۵۲