-
سه شنبه, ۲۶ مرداد ۱۴۰۰، ۰۷:۵۸ ب.ظ
-
۶۴۶
زندگی پس از زندگی (زنی که لحظاتی از واقعه کربلا را دید )/برشی از این قسمت
شهادت حضرت علی اصغر از بزرگترین مصیبت های دنیا !
-
جمعه, ۲۵ تیر ۱۴۰۰، ۰۴:۰۰ ب.ظ
-
۲۲۸۹
فیلم دیگری از اثبات شهادت هنرمند با ایمان ، مهربان و دوست داشتنی ایران زمین ( ناصر عبداللهی ) را برای شما به نمایش گذاشته ام تا سندی باشد برای شایعه سازان متحجر و منزوی و دشمنان اسلام ، پیامبر و آل علی ( ع ) . آنها که منفعتشان در اختلاف اهل تشیع و اهل تسنن است اما همواره به در بسته میخورند و در توهمات خویش دست و پا میزنند
-
شنبه, ۶ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۸:۲۵ ب.ظ
-
۴۸۶
حکومت آل بویه با درایت و سیاست "صاحبابن عُبّاد" وزیر گرانمایه "فخرالدوله" و کیاست همرزمش "سیده ملک خاتون" دوام یافت، اما اعمال "ابوطالب رستم مجدالدوله"، فرزند سیده، او را هماره نگران میداشت...
حکومت آلبویه با درایت و سیاست "صاحب ابن عُبّاد" وزیر گرانمایه "فخرالدوله" و کیاسَت همرزمش "سیده ملک خاتون" دوام یافت. اما اعمال "ابوطالب رستم مجدالدوله"، فرزند سیده، او را هماره نگران می کرد.
ازسویی ستمهای حاکم خوزستان در سایه تحریکات "بهاء الدوله" که دستنشانده امپراطوری بغداد بود، از دیگرسو غرش محمود غزنوی و نظر داشتن او به ملک ری خاتون را پریشان میکرد و بالاخره پس از مشورت با صاحب ابن عبّاد تصمیم گرفت شوهرش را برای خاتمه دادن به تعدیات حاکم غوز راهی کند. ازسویی مجدالدوله که به فساد خلق و سوء رفتار مشهور بود، با ابن قاسم و عده ای دیگر علیه مادر به دسیسه پرداختند.
سیده شبی که مجدالدوله مشغول عیش و نوش بود، او را در حضور صاحب ابن عُبّاد تنبیه کرد و ازقضا صاحب، یار وفادارش، در همان شب در بستر بیماری افتاد. به هرحال فخرالدوله به خواست سیده راهی خوزستان شد، اما اگرچه سپاه دشمن را به آنسوی اروند راند، خود نیز بیمار و سپاهش از هم پاشید و در نزدیکیهای همدان پس از نوشتن وصایایش، درحالیکه از مرگ صاحب ابن عُبّاد بیخبر بود، در شبی ظلمانی و طوفانی جان سپرد.
پس از آن سیده در ری و در زندانی در کوههای بیبی شهربانو اسیر مجدالدوله شد، اما چندی نگذشت که با معاونت «بیگمجان» (خادمه وفادارش) عزم گریز از بند فرزند را کرد تا به خوزستان پناه ببرد و به والی جدید آنجا بپیوندد.
حکومت آلبویه با درایت و سیاست "صاحب ابن عُبّاد" وزیر گرانمایه "فخرالدوله" و کیاسَت همرزمش "سیده ملک خاتون" دوام یافت. اما اعمال "ابوطالب رستم مجدالدوله"، فرزند سیده، او را هماره نگران می کرد.
ازسویی ستمهای حاکم خوزستان در سایه تحریکات "بهاء الدوله" که دستنشانده امپراطوری بغداد بود، از دیگرسو غرش محمود غزنوی و نظر داشتن او به ملک ری خاتون را پریشان میکرد و بالاخره پس از مشورت با صاحب ابن عبّاد تصمیم گرفت شوهرش را برای خاتمه دادن به تعدیات حاکم غوز راهی کند. ازسویی مجدالدوله که به فساد خلق و سوء رفتار مشهور بود، با ابن قاسم و عده ای دیگر علیه مادر به دسیسه پرداختند.
سیده شبی که مجدالدوله مشغول عیش و نوش بود، او را در حضور صاحب ابن عُبّاد تنبیه کرد و ازقضا صاحب، یار وفادارش، در همان شب در بستر بیماری افتاد. به هرحال فخرالدوله به خواست سیده راهی خوزستان شد، اما اگرچه سپاه دشمن را به آنسوی اروند راند، خود نیز بیمار و سپاهش از هم پاشید و در نزدیکیهای همدان پس از نوشتن وصایایش، درحالیکه از مرگ صاحب ابن عُبّاد بیخبر بود، در شبی ظلمانی و طوفانی جان سپرد.
پس از آن سیده در ری و در زندانی در کوههای بیبی شهربانو اسیر مجدالدوله شد، اما چندی نگذشت که با معاونت «بیگمجان» (خادمه وفادارش) عزم گریز از بند فرزند را کرد تا به خوزستان پناه ببرد و به والی جدید آنجا بپیوندد.
سیده ملک خاتون یا شیریندختِ اسپهبدْ رستمِ طبری معروف به امالملوک از فرمانروایان آل بویه بود. این داستان روایتی است از زندگی اولین زن حاکم شیعی مذهب در تاریخ ایران.
-
جمعه, ۲۲ فروردين ۱۳۹۹، ۰۸:۲۴ ب.ظ
-
۵۵۵
سرگذشت زندگی نرجس خاتون، مادر امام مهدی (عج):
«مَلیکا»، دختر قیصر روم، در بازار برده فروشان همچون مرواریدی می درخشد؛ اما به ناگاه با دست خطی، سرنوشت، او را به سمت و سویی دیگر می بَرد ...
چگونه نوه مسیحى قیصر روم، مادر امام زمان(عج) شد؟
بشر بن سلیمان گوید: «من به فرموده حضرت امام على النقى(ع) عمل کردم، یعنی به بغداد، سر پل فرات رفتم و آنچه امام فرموده بود اجرا کردم و نامه پاکیزه اى را که ایشان به خط و زبان رومى مرقوم فرموده و سر آن نامه را با خاتم مبارکش مهر کرده بود به همراه کیسه زردى که در آن ۲۲۵ اشرفى بود، به کنیزک دادم؛ چون نگاه وى به نامه حضرت افتاد به شدت گریه کرد و نگاهی (به عمر بن زید) انداخت و گفت: مرا به صاحب این نامه بفروش و قسم خورد که در غیر این صورت خودم را هلاک خواهم کرد».
«مَلیکا»، دختر قیصر روم، در بازار برده فروشان همچون مرواریدی می درخشد؛ اما به ناگاه با دست خطی، سرنوشت، او را به سمت و سویی دیگر می بَرد ...
چگونه نوه مسیحى قیصر روم، مادر امام زمان(عج) شد؟
بشر بن سلیمان گوید: «من به فرموده حضرت امام على النقى(ع) عمل کردم، یعنی به بغداد، سر پل فرات رفتم و آنچه امام فرموده بود اجرا کردم و نامه پاکیزه اى را که ایشان به خط و زبان رومى مرقوم فرموده و سر آن نامه را با خاتم مبارکش مهر کرده بود به همراه کیسه زردى که در آن ۲۲۵ اشرفى بود، به کنیزک دادم؛ چون نگاه وى به نامه حضرت افتاد به شدت گریه کرد و نگاهی (به عمر بن زید) انداخت و گفت: مرا به صاحب این نامه بفروش و قسم خورد که در غیر این صورت خودم را هلاک خواهم کرد».
«نرجس خاتون»، مادر امام عصر (عجل الله تعالی فرجه) یکى از ملکه هاى وجاهت و زیبایى است که از نسل حواریون عیسى بن مریم(ع) بوده است. قدرت الهى، آن بانوى مکرمه را براى همسرى حضرت عسکرى (علیه السلام) از روم به سامرا فرستاد تا گوهر تابناک وجود مهدویت در آن وجود پاک پرورش یابد. کتاب گویای «ملیکا»، بیانگر داستان زندگی این بانوی بزرگوار است.