-
سه شنبه, ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۰، ۱۲:۰۰ ق.ظ
-
۵۴۱
آیا واقعه کشتار 75,800 نفر از ایرانیان واقعیت دارد ؟
منبع : برتر بین
بخش هفتم : نقد کتاب, کلیپ |
- گزیده ای از نقد کتاب کاش من هم یک یهودی بودم
- کلیپ روز سیزدهم
حتما در ابتدا فایلهای صوتی یا تصویری استاد رائفی پور درباره پوریم را تماشا نمایید ( اینجا ) و بعد مطالب پایین را کامل و از ابتدا تماشا نمایید و سپس نظرات و یا مطالب مرتبط را معرفی نمایید |
----------------------------------------------------------------------------------
- گزیده ای از نقد کتاب کاش من هم یک یهودی بودم
کتاب «کاش من هم یک یهودی بودم» در 1998 در کانادا به چاپ رسید.
نویسنده «کاش منهم یک یهودی بودم»، آقای اشکان تشکری معرفی شده است. بر اساس آنچه در کتاب آمده، نویسنده مسلمانزادهای معرفی شده که مدتی مارکسیست و از طرفداران حزب توده بوده است. هر چند بعید به نظر میرسد فردی به طور عادی به لحاظ قومی خود را در مرتبه پایینتری از دیگر اقوام بپندارد و آرزوی تعلق به قوم برتری را مطرح سازد
نویسنده در مقدمهای ضمن معرفی خود به عنوان یک مسلمان توصیههایی نیز به قوم یهود دارد: «اگر شما خواننده عزیز خود از قوم یهود هستی نیز، بایستی بهتر با موجودیت قوم خود آشنا شوی و برای نگهداری و پاسداری از آن بیش از پیش در خود احساس وظیفه کنی زیرا هر چه به جلوتر میرویم وظیفه انسانی و اجتماعی شما در هر کشور که هستید سنگین و سنگینتر میشود. امروز هیچ مورد مهم اجتماعی در جهان وجود ندارد که قوم شما در آن دخالت نداشته باشد، و یا به سرنوشت شما مربوط نشود. من پس از 15 سال تعمق و دگراندیشی نسبت به اسرائیل و قوم «یهود» به جایی رسیدهام که بارها آرزو کردم که کاش من هم یک یهودی بودم»
«در دنیای امروز بسیاری از کشورها با دین و مرام و مسلک مختلف پی بردهاند که در صورت آسیب دیدن کشور اسرائیل آنها نیز با فاجعه روبرو خواهند شد، بهمین خاطر و بخاطر حفظ خودشان سعی میکنند گزندی به اسرائیل و قوم «یهود» نرسد. وقتی قدرتمندترین کشورهای جهان چنین برداشت و درکی از وجود اسرائیل و قوم «یهود» دارند تکلیف کشورهای کوچک اقتصادی و صنعتی و نظامی کاملاً روشن میشود.»(صص9-108)
نویسندگان «کاش منهم یک یهودی بودم» که نادانسته با انتخاب این عنوان توهینی آشکار به سایر اقوام و صاحبان ادیان روامیدارند (زیرا چنین آرزویی صرفاً ناشی از پستانگاری غیر یهود است) تصور میکنند با تکرار روایتهای تاریخی ساخته و پرداخته صهیونیستها در مورد تاریخ کهن فلات ایران قادر خواهند بود شناخت مردم را از صهیونیستها و چرایی تأسیس اسرائیل مخدوش سازند: «در زمان هخامنشیان در ایران، یک دوره سرنوشت ساز این قوم بوسیله «کورش کبیر» پادشاه ایران آغاز گشت و یادبود این دوره تاریخی هنوز در اسرائیل موجود است. با وجود گذشت 2500 سال از آن واقعه هر فرد کلیمی آموخته که بایستی به بانی این دوره سرنوشتساز احترام گذاشت... بهمین دلیل تا وقوع انقلاب اسلامی در ایران، نظر اسرائیل و سران این قوم به کشور ایران و ایرانیان به اسرائیل توأم با احترام و حس نزدیکی بود» (ص5) در این زمینه باید گفت اولاً بفرض که روابط یهودیان با اقوام ساکن در فلات ایران در دوره هخامنشیان حسنه بوده باشد این امر چه ارتباطی به نگاه امروز ملت ایران به پایگاه اخیر صهیونیستها یعنی اسرائیل دارد؟ ثانیاً واقعیتها تا آن حد که در تورات انعکاس یافته نشان از آن دارد که روابط اقوام ایرانی با یهودیتِ قومی به هیچ وجه حسنه نبوده است. ثالثاً به دلیل کارنامه بسیار تیره صهیونیستها در دوران رژیم پهلوی هرگز ایرانیان به این جماعت نژادپرست به دیده احترام نمینگرند.
با وجود اینکه تورات سعی کرده ابعاد این قتل عام را محدود و به نوعی دفاع از خود وانمود سازد (هرچند در یک تناقضگویی آشکار به ترس همگان از یهودیان اشاره میکند) تاریخنگاران صهیونیست در قرون اخیر حتی در حد آن چه تورات به این فاجعه تاریخی اشاره دارد نمیپردازند و تلاش وافری برای مکتوم نگه داشتن آن دارند. آخرین رئیس شعبه موساد در ایران به طور پوشیدهای در کتاب خود در واکنش به قیام سراسری ملت ایران علیه سلطه اسرائیل آمریکا و انگلیس بر ایران به این حادثه تلخ در تاریخ باستان اشاره دارد: «اکنون ماه» آدار است که به زودی زود ما را به موعد «پوریم» میرساند، ماهی که طبق روایات تاریخی، سرزمین باستانی ایران دستخوش گرفتاریها شد و سرنوشت یهودیان در آن رقم زده شد. ماهی که در آن «هامان» افراطی و متنفر از یهودیان برخاست (و بر کرسی صدارت در ایام خشایارشا تکیه زد- مترجم) و نیز همان ماهی که یهودیان از یک خطر بزرگ نجات یافتند. آیا تاریخ تکرار میشود؟ سرنوشت ما و سرنوشت جامعه بزرگ یهودیان که قدمت تاریخی طولانی در این سرزمین دارند چه خواهد شد؟» (شیطان بزرگ، شیطان کوچک، الیعرز تسفریر، ترجمه فرنوش رام، پاییز 1386 خ(2007م) لسآنجلس آمریکا، ص404)
این صهیونیست در فرازی دیگر از کتاب خود امام خمینی(ره) را همان هامان میخواند و به اعتراف خویش تلاش فراوان دارد تا از طریق کودتا و به قتل رساندن وی و کشتار گسترده، بار دیگر تاریخ را تکرار کند، اما باز هم در این فراز آخرین رئیس شعبه موساد در ایران هیچگونه اشارهای به قتل عام ملت ایران در تاریخ باستان نمیکند بلکه صرفاً به کشتن هامان اشاره دارد: «بیست و پنجم ژانویه، در تاریخ وعده داده شده برای بازگشت خمینی، نیروهای ارتش فرودگاه را محاصره کرده و در طول مسیر فرود، تانک و تریلرهای متعدد مستقر کردهاند. اما هامان بازگشت خود را دوباره به تعویق میاندازد
آقای الیعرز تسفریر و مترجم صهیونیست خاطراتش هر دو به کشتار ایرانیان حتی در حدی که تورات مطرح میسازد اشارهای نمیکنند و وقیحانه جشن این کشتار را نشان پیوند ملت یهود با سرزمین ایران عنوان میدارند. این مامور عالی رتبه موساد در فرازی دیگر از خاطراتش اعتراف دارد که صهیونیستها بار دیگر قصد تکرار اعمال جنایتکارانه تاریخی خود را داشتند، اما خیزش سراسری بیسابقه ملت ایران خونریزان را مات کرد: «مگر سرلشگر ربیعی، فرمانده نیروی هوائی نگفته بود که جنگندههائی را به پرواز درخواهد آورد تا هواپیمای حامل خمینی را منحرف کرده و در صورت لزوم سرنگون کنند؟ اما حال هواپیما فرود آمده بود و بزرگترین جشن ایرانیان که در تاریخ مدرن خود حادثهای به بزرگی آنرا به خاطر نداشتند، آغاز شده بود.»(همان، صص7-316) در این فراز به صراحت اعتراف میشود که جشن بزرگ ایرانیان دقیقاً در نقطه مقابل جشن صهیونیستها قرار داشته است.
بزرگترین جشن ملت ایران که تاریخ به خود ندیده زمانی آغاز میشود که رهبری قیام علیه سلطه اسرائیل و آمریکا و انگلیس به سلامت از تبعید به میان مردم باز میگردد. اما جشن صهیونیستها و تکرار پوریم زمانی بود که میتوانستند هواپیمای امام خمینی را سرنگون سازند و دست به قتل عامی چند میلیونی بزنند. حتی سالها بعد از پیروزی ملت ایران، صهیونیستها در تأسف آنند که چرا نتوانستند چنین جنایتی را در کارنامه هولناک خود به ثبت برسانند: «نکته دیگری که باید آن را نیز بر زبان آورد، این پرسش است که بسیاری از جمله من، در بررسیهای پیرامون عبرتگیری از واقعه انقلاب ایران و ظهور خمینی، از خود میپرسیم؛ این که اگر هر عاملی، ایرانی یا غربی، تلاش میکرد که روند تاریخ ایران را هنگامی که هنوز احتمال آن وجود داشت تغییر دهد، چه میشد؟ به عبارت دیگر، آیا لازم نبود که خمینی را «ساکت کرد» و او را از راه برداشت تا مانع از وقوع انقلاب شد؟ با گستاخی و شهامت روشنتری بنویسم؛ آیا ضروری نبود که او را نابود کرد.»(همان، ص505)
مقایسه امام خمینی با هامان، خود به گونهای اعتراف به این واقعیت است که در طول تاریخ، ایرانیان به کرات از سلطه نژادپرستانه اشرافیت یهود به فغان آمده بودند، اما هر بار اعتراض منطقی و آرام ملت ایران با کشتار بیرحمانه مواجه شده است، متأسفانه سرمایهگذاری کلان صهیونیستها در بخش تاریخ موجب شده است که نه تنها بسیاری از واقعیتهای تلخ تاریخی در معرض قضاوت ملتها قرار نگیرد، بلکه به عکس اینگونه الغاء گردد که همواره یهودیان در معرض اذیت و آزار سایر اقوام و ملل بودهاند. هرچند خوشبختانه در سالهای اخیر حرکتهای پژوهشی مستقلی را شاهدیم که به کنکاش در یافتههای تاریخی! صهیونیستها میپردازند، اما متأسفانه باید گفت با این وجود حتی دایرهالمعارفهایی که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران به چاپ رسیدهاند جسارت آن را نداشتهاند که شأن نزول «پوریم» را دستکم آن گونه که در تورات آمده است بیان دارند. با وجود اینگونه کمکاریها در جهان اسلام برای کاستن از سلطه صهیونیستها بر حوزه تبلیغات، تاریخ و به طور کلی علوم انسانی، تناقضگوییها در آثار منتشر شده توسط عناصر مؤثر در پایگاه نژاد پرستان بعضاً موجب افشای برخی واقعیتها میشود.
اگر در تاریخ باستان صرفاً هامان رویاروی اشرافیت یهود قرار داشته است از چه رو تورات اذعان میدارد که علاوه بر کشته شدن هامان و فرزندانش به دست این جماعت شرور، دستکم 77 هزار نفر از مردم نیز قتل عام میشوند؟ این واقعیت به اثبات میرساند که همچون قیام سراسری ملت ایران در سال 57، اقوام ایرانی در دوران باستان نیز از زیادهطلبیها و برخوردهای نژادپرستانه اشرافیت یهود عاصی شده و به جان آمده بودند. هرچند در مورد تاریخ باستان منابعی جز تورات و معدود آثاری متأثر از جهتدهی صهیونیستها در دست نیست که رفتار و سکنات یهود قومی را در آن ایام کاملاً روشن سازد، اما عملکرد صهیونیستها در دوران اخیر به خوبی قابل بررسی است.
به اعتراف همگان بعد از روی کار آورده شدن پهلویها توسط انگلیس در ایران، صهیونیستها در این مرز و بوم قدرت تاخت و تاز فوقالعادهای مییابند و بر همه شئون ملت مسلط میگردند. باید دید در طول 57 سال حکومت پهلوی اول و دوم، صهیونیستها با مردم ایران چه کردند که همگی همصدا خواستار اخراج آنان از کشور شدند و حتی یکی از خواستههای اعتصابکنندگان در شرکت هواپیمایی ایران پایان دادن نوع حضور صهیونیستها در ایران بود: «کارکنان خطوط هوایی ایران ایر دست به اعتصاب سراسری زده و در بیانیهای، تأکید کرده بودند که پایان اعتصاب آنها مشروط به آن است که پروازهای خطوط آمریکائی «پان آمریکن» و شرکت اسرائیلی «العال» به تهران متوقف شود. ژنرال محققی رئیس هواپیمائی کل کشور میان چکش و سندان گرفتار آمده بود. وظیفه او بود که برای برقراری پروازهای «ایران ایر» تلاش کند و نیز از سوی دیگر موظف بود تامین امنیت تمامی پروازهای شرکتهای خارجی را تقبل نماید... لذا او از ما خواست که بعنوان یک ژست شخصی در قبال وی، برای «چند روز»، و «به صورت موقت» پروازهای «العال» را متوقف نمائیم.» (همان، ص264)
چرایی چنین حساسیت گسترده حتی در میان این قشر به فعالیت صهیونیستها در ایران، خود گویای حجم تخلفات و اقدامات ضدایرانی این جماعت است
برای نمونه میتوان به سودطلبی فاجعهآمیز اشرافیت یهود در دوران پهلوی اشاره کرد که حتی به کودکان معصوم ایرانی نیز ترحم نمیکنند. وارد کردن شیرخشکهای تاریخ مصرف گذشته و فاسد ازجمله جنایات صهیونیستها در این زمینه بوده است. سفیر اسرائیل در خاطرات خویش برای توجیه اعتراضات بسیار کمرنگ مطبوعات تحت کنترل ساواک در این زمینه مینویسد: «در دوره دیگری ستیز کیهان با یهودیان ایران و اسرائیل با چاپ نوشتههایی نادرست مبنی بر اینکه یک بازرگان یهودی شیرخشک فاسد وارد کرده و بسیاری از بچههای بیگناه کشور بیمار شدهاند، بالا گرفت. به دنبال گسترش چنین گزارش نادرستی در رسانهای پرتیراژ، سران انجمن کلیمیان در سفارت اسرائیل در ایران گردهم آمدند و درخواست چارهجوئی و واکنشی شایسته کردند. در پی رایزنیهائی پرجنجال بر آن شدیم تا نخستین گام زورآزمایی را با درخواست پس گرفتن آبونمانها از روزنامه کیهان برداریم و با ندادن آگهی های بازرگانی به آن روزنامه تا دو سه ماه آینده نیروی خود را بیازمائیم. با همین شیوه کوشیدیم به روزنامه اطلاعات که رقیب سرسخت کیهان بود میدانی تازه بدهیم و نیازهای خود را با این روزنامه برآوریم. کم و بیش دو ماه گذشت تا روزی یکی از بازرگانان همکیشمان که با ژاپنیها داد و ستدی گسترده داشت از سوی مصباحزاده پیامی برایمان آورد که نامبرده میخواهد دیداری با ما داشته باشد.» (کیست از شما از تمامی قوم او، یادنامه، مئیر عزری، ترجمه ابراهام حاخامی، سال 2000 م، بیتالمقدس (اورشلیم)، جلد اول، ص179) توسل به حربه تحریم اقتصادی برای جلوگیری از انعکاس عملکرد غیرانسانی صهیونیستها در مطبوعات دوره پهلوی خود گویاترین دلیل بر وجود مسائلی اینچنین بوده است
نقد کتاب کاش من هم یک یهودی بودم(1)
نقد کتاب کاش من هم یک یهودی بودم(2)
نقد کتاب کاش من هم یک یهودی بودم(3)
نقد کتاب کاش من هم یک یهودی بودم(4)
--------------------------------------------------------------------------------
پادشاه استر را که بیش از همسران خود دوست می داشت جایگزین ملکه وشتی نمود. و بدین ترتیب بود که استر دختر جوان بهودی ، ملکه ایران زمین گردید و پادشاه تاج قدرت را بر سر او نهاد.
در پرتو همین اقتدار بود که یهودیان توانستند که از جایگاه حکومتی ویژه ای در حکومت ایران برخوردار شوند،تا جایی که مرخای سر پرست استر که او را از کوچکی بزرگ کرده بود و دانشمند و حکیمی منحصر به فرد بود با حکم شاهانه به مقام صدارت منصوب گردید.
مردخای که دیگر به برکت جایگاه والای استر از مقربین دربار شاه ایران گردیده بود موقعیت بدست آمده را مغتنم شمرد و با همراهی استر طرحی را برای اقتدار هر چه بیشتر یهود پی ریزی نمود.
پس در روز 23 ماه سوم یاماه (سیوان)،منشی های دربار فورا اخضار شدند.و فرمانی را که مردخای صادر کرد،نوشتند.مردخای فرمانی را که با نام خشایار شاه صادر کرده بود با انگشتر مخصوص پادشاه ایران زمین مهر نمود
تا بدین ترتیب پس از اعلام حکم شاهانه در پایتخت ایران،شوش،قاصدان آن را به تمامی ملک ایران زمین از هند گرفته تا حبشه برسانند.
پس قاصدان سوار بر اسبان تند رو،فرمان پادشاه را به سرعت به سرتاسر ایران زمین رساندند.فرمان پادشاه به هر شهر و استانی که می رسید،یهودیان آن غرق شادی می شدند و جشن می گرفتند.فرمانی که باعث شد تا مردمان غیر یهود از ترسشان بع دین یهود بگروند.
سرانجام روز سیزدهم ماه ادار فرا رسید.
رزوی سرنوشت ساز برای ایرانیان،روزی که قرار بود او امر و دستورلت مردخای،در قالب حکم پادشاه ایران زمین ، خشایار شاه اجرا گردد.
پس حاکمان و استانداران و مقامات مملکتی و درباریان که از ترس مردخای،جکم شاهانه را پزیرفته بودند،به یهودیان ساکن در سراسرفقط ایران که در شهر های خود اجتماع کرده بودند کمک کردند تا با کسانی که شاید روزی قصد آزارشان را داشته باشند،مقابله کنند.
به این ترتیب یهودیان به دشمنان خود حمله کردند،و آنها را از دم شمشیر گذرانده و کشتند.
و این گونه بود که اولین هولوکاست تاریخ به دست یهودیان شکل گرفت و در حافظ تاریخی بشر ثبت گردید.
در این هولوکاست که طی یک روز صورت گرفت پذیرفت،یهودیان موفق شدیند تا در سراسر ایران75000نفر از ایرانیان مخالف خود را بکشند و از شر آنها که ممکن بود روزی دامن گیرشان شود رهایی یابند.
این کار در روز 13 ماه ادار انجام گرفت و یهودیان روز بعد یعنی 14 ادار پیروزی خود را با شادی فراوان جشن گرفتند.
پس مردخای شرح تمام این وقایع را نوشت و برای سراسر مملکت پارس ، چه دور و چه نزدیک ،فرستاد و از آنها خواست تا همه ساله روزهای 14و15 ادار را به مناسبت نجات یهودیان از چنگ دشمنان جشن بگیرند و شادی نمایند.
به این ترتیب مراسم ایام (پوریم) به فرمان استر تایید شد و در کتابی مقدس ثبت گردید.
-------------------------------------------------------------------
منبع : برتر بین
مطالب در حال تکمیل شدن هست (لطفا به این مطلب لینک مستقیم دهید)
منابع: برتربین , راسخون , ثائر
منتظر نظرات شما هستیم
---------------------------------------------------------------------------------
ویژه نامه هولوکاست ایرانی (آیا واقعه کشتار 75,800 نفر از ایرانیان واقعیت دارد ؟) - بخش اول
ویژه نامه هولوکاست ایرانی (آیا واقعه کشتار 75,800 نفر از ایرانیان واقعیت دارد ؟) - بخش دوم
ویژه نامه هولوکاست ایرانی (آیا واقعه کشتار 75,800 نفر از ایرانیان واقعیت دارد ؟) - بخش سوم
ویژه نامه هولوکاست ایرانی (آیا واقعه کشتار 75,800 نفر از ایرانیان واقعیت دارد ؟) - بخش چهارم
ویژه نامه هولوکاست ایرانی (آیا واقعه کشتار 75,800 نفر از ایرانیان واقعیت دارد ؟) - بخش پنجم
ویژه نامه هولوکاست ایرانی (آیا واقعه کشتار 75,800 نفر از ایرانیان واقعیت دارد ؟) - بخش ششم
ویژه نامه هولوکاست ایرانی (آیا واقعه کشتار 75,800 نفر از ایرانیان واقعیت دارد ؟) - بخش هفتم
ویژه نامه هولوکاست ایرانی (آیا واقعه کشتار 75,800 نفر از ایرانیان واقعیت دارد ؟) - بخش هشتم
ویژه نامه هولوکاست ایرانی ( آیا واقعه کشتار 75,800 نفر از ایرانیان واقعیت دارد ؟ ) - بخش نهم